ساعت میگوید از شروع نمایشگاه نیم ساعتی گذشته اما نفرات و بازدیدکنندگان از نمایشگاه این را نمیگویند. شاید آفتاب گرم بعدازظهرهای تابستانی تهران و شاید تبلیغات کم شهری و بصری و شاید هم نمایشگاه امسال خلاصهترشده است که جمعیت را کم کرده است، اما حتی اگر این هم نباشد، نمایشگاه بینالمللی قرآن هنوز خاطره روزهای پرشور سال قبل و قبلتر از آن را این روزها به خود ندیده است.
هدف، دیدن بخش مکتوب نمایشگاه است و نقشه راهنمای منتشر شده روی کاغذ گلاسه سبک میگوید که باید سری به میانههای سالن شبستان مصلی زد. جایی میان بخش موسوم به بیداری اسلامی و عفاف و حجاب. جایی که 6 راهروی نسبتا کوتاه به معرفی نشر مکتوب قرآنی در کشور میپردازد.
حُسن بخش مکتوب این است که یک هفته پس از آغاز نمایشگاه بیستم لااقل سرپاست و فعالیت در آن جاری است. نه صدای دریل و پرچ کردن میآید و نه کارگری مشغول بستن پیچ برای سازههای موقت آن است. نه کسی بنری میچسابند و نه حتی غرفهداری با بلند کردن صدای تلویزیون و یا بلندگوی رایانهاش قصد دارد که تو را به سمت خودش جلب کند.
چند سوال و جواب به ما میگوید که آثار حاضر در این دوره از نمایشگاه همه در ردهبندی دیویی 27 موسسه خانه کتاب قرار دارد؛ ردهبندیای که متعلق به آثار دینی است و بعد در همان ابتدا که کتابی به چشمم میخورد با موضوع مینیاتورهای استاد فرشچیان آن هم در قطعی بیش از 60 در 40 سانتیمتر است. با خودم فکر میکنم که آیا ردهبندی تغییر کرده است و یا اینکه کسی چندان به این موضوع پایبند نیست.
نوستالژیهای مکتوب در نمایشگاه
غرفههای حاضر در بخش مکتوب این دوره از نمایشگاه بینالمللی قرآن را میتوان در سه بخش کلی طبقهبندی کرد. غرفههای کودک و نوجوان، غرفههای فروش صرف قرآن و مفاتیحالجنان و غرفههای فروش آثار عمومی دینی.
از ناشران عمومی کشور سراغ که بگیری میتوانی به غرفه موسسه انتشارات علمی و فرهنگی اشاره کرد که نمایهای بزرگ از آثارش را به نمایشگاه آورده است و یا غرفه دفتر نشر فرهنگ اسلامی که آثار خاطرهانگیزی از مرحوم سیدجعفر شهیدی و حجتالاسلام رسولی محلاتی را درباره تاریخ اسلام ارائه میکند.
سراغ غرفه موسسه امیرکبیر که میروی، بیش از هرچیز آثار مرحوم عبدالحسین زرینکوب به چشمت میآید؛ «بامداد اسلام»، «فرار از مدرسه»، «جستجو در تصوف ایران» و «دنباله جستجو در تصوف ایران» و نیز کتاب «ارزش میراث صوفیه» که همگی آثاری هستند که بیش از 11 بار تجدید چاپ شدهاند.
در میان غرفههای ناشران غیرعمومی و مذهبی نیز کم و بیش میتوان آثاری دید که در کنار محتوای آن جذابیت بصری و ظاهری برای مخاطبان بیشتر است؛ از رساله توضیحالمسائل آیتالله ناصر مکارم شیرازی در قطع جیبی تا تفسیر کامل قرآن کریم ابوالفضل بهرامپور در یک جلد.
بازار پررونق مصحفهای بیروتی
خرید قرآن میتواند یکی از جذابترین کارها در بخش مکتوب نمایشگاه امسال به شمار رود. قرآنهایی که با شکلها و شمایل متفاوت و این روزها با رنگ و بوی متفاوتی منتشر میشوند. قرآن عطری یکی از پرمخاطبترین آثار در میان خریداران قرآن در نمایشگاه است که تقریبا هر خریداری از آن سراغ میگیرد و باید جیب پرپولی داشته باشد که پس از شنیدن مبلغ هدیه 200 یا 300 هزار تومانی آن پا پس نکشد. چارهای هم ندارد. باید آن را با جلد چرمی و در قابی چوبی و یا باز هم چرمی بگیرد و ان شاءالله قرائت کند!
بازار قرآنهای وارداتی هم در نمایشگاه داغ داغ است. قرآن چاپ بیروت با کاغذ 25 گرمی را معدود غرفههایی ارائه میکنند و خوب هم میفروشند. در این میان، صاحب یکی از این غرفهها میگوید که سفارش 50 هزار نسخه از آن را اخیرا داده است.
این قرآن سبک در کاغذهایی معروف به 25 گرمی در بیروت منتشر میشود. کاغذهایی که گویا تکنیک چاپ روی آن در ایران وجود ندارد و حاصلش میشود مصحفی کوچک و جمع و جور و البته وارداتی با وزنی در حدود 30 یا 40 گرم در سه قطع جیبی که از 5 تا 6 هزار تومان قیمت دارد و صاحبش میگوید نمونه ایرانی آن در قم چاپ میشود و البته روی کاغذی سنگینتر که لااقل 9 هزار تومان ارزش دارد.
قرآنهای وارداتی میلیونی
بازار قرآنهای وارداتی اما به همین مبالغ پایین ختم نمیشود. موسسهای به نام «گوهر پاکان» امسال در غرفه انتشارات نیستان مصحفهایی را ارائه کرده است که شاید شنیدن قیمت یک و پنج میلیون تومان بهای هدیه آن باورنکردنی باشد.
متصدی غرفه در این زمینه میگوید: یکی از قرآنهای ما که یک میلیون تومان بهای هدیه آن است، مصحفی است به خط استاد نیریزی که در کشور آلمان و تنها در 10 هزار نسخه منتشر شده است. قرآنی که برای تذهیب آن، ناشرش یک کیلوگرم طلا را در چاپ 10 هزار نسخه از آن خرج کرده است.
پسر جوان غرفهدار به قرآن دیگری اشاره میکند که به خط فردی به نام قره حصاری است و نسخه اصل آن در موزه توپ قاپی استانبول نگهداری میشود. این نسخه داستان عجیبی دارد: قره حصار، بردهای در استانبول بود که فردی به نام چلپی از خطاطان بنام ترکیه او را میخرد و به او خطاطی یاد میدهد. او پس از فراگیری هنر خطاطی، مصحفی را خطاطی میکند که در پنج سطر و با جلوه تازهای در هنر خطاطی نوشته میشود و استادش آن را تذهیب میکند. نسخهای که ظرافتهای میلیمتری در هنر خطاطی و تذهیب آن میتوان دید. پس از اتمام خطاطی این نسخه استاد به پاس این کار وی را آزاد میکند، اما حادثهای این خطاط را نابینا میکند و این مصحف تنها خط نگاره باقی مانده از وی میشود. البته در کنار کتیبهای که در یکی از مساجد استانبول نوشته است.
قرآن دیگری که از سوی مسئول غرفه معرفی میشود، قرآنی است که خط آن منسوب به عثمان بن عفان، خلیفه سوم است و در همان قطع و شکل از نسخه خطی بر جای مانده است؛ این نسخه 46 در 40 و با ظرافتی خاص منتشر شده تا جایی که حتی آثار پوسیدگی نسخه اصلی آن را میتوان روی صفحات اسکن و منتشر شدهاش دید و جالبتر اینکه کاغذ به کار رفته برای چاپ آن هم گویا دستساز است.
اگر از متصدی درباره سندیت این مصحفها سوال کنی، کتابی به قطر 802 صفحه پیش رویت میگذارد که حاصل پژوهش درباره سندیت آنهاست.
کتابی برای خام کردن عافیتطلبان
در میان همه کتابهای حاضر در نمایشگاه برخی انگار به دنبال یافتن رگ خواب مخاطب و استفاده از خامی او هستند.
یکی از غرفههای کمتر دیده شده امسال نمایشگاه قرآن غرفهای است که در آن سنگهای قیمتی و انگشتری به فروش میرسد و در ورودی آن کتابی با نام خواص سنگهای زینتی برای فروش قرار داده شده؛ آن هم با بهایی بسیار نازل.
کتاب را نگاه و یا تورق کنی، به خوبی پی میبری که تنها به دنبال معرفی سنگهای قیمتی و رونق کاسبی صاحب غرفه است و یا خام کردن مردمی که از همه چیز جز آنچه باید انتظار معجزه و رفع حاجت دارند.
بخش مکتوب؛ صاحب بیشترین فشردگی فضا
صدای اذان که بلند شود و مراسم افطاری که در نمایشگاه به پایان رسد، میتوان به وضوح جمعیت بیشتری را در نمایشگاه دید. جمعیتی که نوع پرسه زدن آنها در نمایشگاه میگوید که به قصد تفرج و دیدن کلیت نمایشگاه وقتی را به آن اختصاص دادهاند و البته در این میان کتاب جلوه خاصی دارد.
در دست هر بازدیدکننده نمایشگاه لااقل میتوان یک کتاب دید. اغراق نیست. باید باشی و ببینی و بعد از آن افسوس بخوری که چرا از میان همه بخشهای نمایشگاه امسال بخش مکتوب بیشترین فشردگی و کاهش فضای اختصاص یافته را به خود منتسب کرده است و اینکه چرا در میان آثار ناشران کمتر کار تازهای که در نمایشگاه بینالمللی کتاب ندیده باشی، به چشم نمیخورد.